رو به آفتاب ایستاده بودیم که غروب آمد. آسمان ابر شد
باران سختی گرفت. چشمهامان از ظلمت شب آکنده شد
و تو در سردی ِ یک زمستان ِ سرد ، مرا تا فراموشی ِ دلتنگیهای کهنه ام با دلنشین ترین ترانه خواندی...
؛ به یادت هستم ؛